موقع انتخاب رشته فقط یه چیزی دلم رو می‌لرزوند. می‌گفتن الان جوونی که می‌گی علاقه»، چند سال که بگذره می‌فهمی علاقه یه چیز گذراست و اهمیتی نداشته.

هنوز حرفشون رو تایید یا رد نمی‌کنم، ولی چند ماه پیش فکر می‌کردم دیگه پیر شدم! برام فرق نداشتن، هرکتابی که لازم بود رو جلوم می‌ذاشتم و عین ربات می‌خوندمش، شاید همون‌طوری می‌موندم بهتر بود، بی‌حس، سختی این دوران رو حس نمی‌کردم و زودی می‌گذشت. آره خلاصه، می‌گفتم چی شد اون عشق و علاقه؟

حالا قدرشون رو می‌دونم، تو این روزا که هیچ‌چی نیست که کمکم کنه می‌فهمم یه دنیا فرقه بین فیزیک و شیمی، هرچند درسم رو هم نمی‌ذارن درست بخونم. اون روز مامانم می‌خواست بگه تو باید قوی باشی و هم درست رو بخونی و هم کارت رو بکنی و این‌جور حرفا، هول شد داد کشید تو باید کار کنیییی! عین این کارتونای حنا و آنه و اینا. خلاصه، چیزای دیگه هم هستن که ذهنم رو ببرن یه گوشه دیگه، فیلم و آهنگ و اینا، ولی حس ضعف دارن اکثرشون برام.

داشتم ورق‌باطله‌هام رو جمع می‌کردم، نمی‌دونم از کجا یه باطله‌ی فوق‌قدیمی پیدا کردم. یه مقاله بود تو نیویورک‌تایمز که ثابت می‌کرد مجموع کل اعداد طبیعی، از یک تا بی‌نهایت، می‌شه منفی یک دوازدهم! منم داشتم با اثباته ورمی‌‌رفتم، روی باطله‌ی مذکور. از هرطرف که نگاش کردم نفهمیدم اثبات چه‌طوری بوده، این بود که دست به کار شدم و خودم از اول اثباتش کردم! جالبه، اگه ندیدنش این شکلیه، باهاش برین سربه‌سر دیگران بذارین. خب هرچند ظاهرا همه‌چی درسته، ولی ایراد داره، یه اسم خاصی داشتن دنباله‌های این شکلی، یادم نیست، سور؟ سور که یه چیز دیگه بود تو جبر، یادم نیست، به‌هرحال، حاصلمون داره حول یه عدد خاص نوسان می‌کنه انگار! وقتی می‌خوایم جواب رو به دست بیاریم معمولا به اون عدد می‌رسیم درحالی که جواب اون نیست. مثلنا، 1-1+1-1+1. می‌شه چند؟ جواب داره بین صفر و یک نوسان می‌کنه، راحت ثابت می‌شه جواب یک‌دومه، در حالی که اگه این یک دوم باشه اعداد یک تا بی‌نهایت هم می‌شه منفی یک دوازدهم! طبق معمول وقتی ریاضی کم می‌آره می‌گن عاقا تعریف نشده‌ست، دست بردارین!

کلا خیلی جالبه، ارزش گزاره‌ی اگر فلان غلط درسته باشه آن‌گاه بهمان غلط هم درسته، درسته دیگه. یعنی کافیه یه چیز غلط رو درست بگیری، می‌تونی ثابت کنی هرچیزی، چه درست و چه غلط، درسته! چون دیگه از دنیای درستا خارج شدی، رفتی تو یه دنیای دیگه که چون از بیخ دنیای غلط‌هاست، دیگه قبول کردن غلط، درست محسوب می‌شه.

آره خلاصه، می‌خوام بگم چه دنیای جالبیه، اگه یه جا اشتباه کنی، کوچک‌ترین غلطی رو درست بگیری، از کنار کارت بی‌تفاوت رد بشی، فقط یه بار تو عمرت بگی بی‌خیال هرچه بادا باد، فقط یه بار، دیگه هرفاجعه‌ای می‌تونه رخ بده و مسئول همه‌چی خودتی و نمی‌تونی کسی رو مقصر بدونی.

هعیی، دوست دارم این‌جا رو(دقیقتر بگم، خودم رو) آتیش بزنم و یکی دیگه از اول بسازم.

پ. ن. اول. صفحه گزارش‌کپی‌برداریا رو فقط برای من باز نمی‌کنه؟ یا کلا مشکلیه؟

پ. ن. آخر. الان یه دور خوندمش، احساس کردم یه جوری نوشتمش که انگار دارم می‌گم من خیلی تو ریاضیات شاخم :| خودم معترفم که نمی از اقیانوس ریاضیات هم نیستم.


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها