شکی نیست که همه ماها منحصربه‌فردیم، ولی گاهی شور این عقیده رو درمی‌آریم دیگه!
دیدید خیلی از ماها وقتایی که ناراحتیم، فک می‌کنیم تنها موجود ناراحت دنیا هستیم. کافیه یه نفر بگه درکت می‌کنم، یکی شروع کنه از غم خودش بگه تا روش آوار بشیم، لااقل از درون، با حرفای نگفته!
کلا تو خیلی از چیزای این طوری هستیم. مثلا وقتی تازه دارک‌نایت رو دیده بودم فکر می‌کردم هیچکی به خوبی من شخصیت جوکر رو (دیوونه این شخصیتم من) درک نمی‌کنه. با خودم می‌گفتم اگه تو دنیای واقعی منو پیدا می‌کرد می‌نشست باهام به درد دل کردن، بعدش دوتایی می‌رفتیم دنیا رو به آتیش می‌کشیدیم. :|
الان باز یه خورده منطقیتر به جایگاهم نگاه می‌کنم.
خواستم به عنوان شروع این تذکر رو به خودم بدم. یکی از دوستام حرف قشنگی می‌زد. می‌گفت هروقت جایی ایرادت رو می‌دونستی ولی نمی‌تونستی از شرش خلاص بشی، برو درمورد اون ویژگی بد با دیگران حرف بزن. باعث می‌شه یه جورایی از دید سوم شخص مشکلت رو ببینی، از یه زاویه جدید. این در نهایت کمکت می‌کنه از پسش بربیای.
منم اینو نوشتم تا اون وقتایی که حس می‌کنم هیچکس از من بدبختتر نیست، قدر چیزایی که دارم رو بدونم.
به نظرم بیشتر ماها هم برای خوشحال بودن و هم برای ناراحت بودن دلیلای زیادی داریم، به قول معروف خوشحالی یه انتخابه. انتخاب می‌کنیم که می‌خوایم رو کدوما زوم کنیم.
امروز می‌خوام رو چیزای خوب زوم کنم!


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها